در انتظار طلوع
آنقدر غایب میشوم شاید دل کسی برایم تنگ شود ولی افشوش که فراموش شده ام.
نه صدایی ،نه شمیمی ،نه رخی بینم از او بی نشان از پی اویم، که نشان دارد از او عاشق و مست و خرابم پی نادیده رخی من مسکین به سفر تشنه دیدارم از او زچه از همسفرم هیچ نبینم روئی همنفس با من وعمریست چرا دورم از او مسجد سهله و سرداب نجف کربُ بلا همه جا عطر گل نرگس محرومم از او دل مولا ز سفرنامه ما خونین است پی او نیست دل ما به گناه بیش از او
هرشب نماز آیات میخوانم مادرم میگوید نماز شان دارد
آخر برچه نماز آیات میخوانی!!
من خودم بارها در رساله خوانده ام
از علمای عظام پرسیده ام
میگویند در هنگام ماه گرفتگی
نماز آیات واجب است
ماه من!
نماز آيات ميخوانم تا وقتي گرفته اي
Power By:
LoxBlog.Com |